از لحظه اول با خودم گفته بودم به محض رسیدن شروع می کنم به درد دل و کلی حرف آماده کرده بودم که رو به گنبدش بگم. تمام کسانی که التماس دعا گفته بودن جلوی چشمم بودن. اول از همه خودم پر از حرف بودم و کلی خواسته داشتم ازش.

ولی وقتی که رسیدم فقط یاد این یه بیت افتادم:

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

ارباب شدی که رو به هر کس نزنم

گفته ,دل ,رو ,بگویم ,تو ,غم ,رو به ,و کلی ,گفته بودم ,که رو ,بیت افتادم

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ارزون بخرید اصول ریاضی vbvvcv دلنوشته های یک دختر شیعه کنکور را قورت بده | Konkor Ban amozzabanB پرسش مهر 20 سقف کاذب حراجی تو